نور علی نور

درباره بلاگ
نور علی نور

اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ»﴿٤٤﴾
آیه شریفه 44 - سوره مبارکه زخرف
و بى‌گمان این [قرآن‌]
براى تو و براى قوم تو تذکرى است،
و به زودى[در مورد آن‌]بازخواست خواهیدشد
(که با قرآن چه کردید؟)
**************
قالت مولاتی فاطمة الزهراء سلام الله علیها:
«حُبِّبَ اِلیَّ مِن دنیاکُم ثلاث،
تلاوَتُ کتاب اللّه
والنَّظَرُ فی وجه رسول اللّه
وَالإِنفاقُ فی سبیل اللّه»
.............................
امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه):
فرزندم!
با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو
اگرچه باقرائت آن؛
و راهی از آن به سوی محبوب بازکن
و تصوّر نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد
که این وسوسه شیطان است.
آخر، این کتاب از طرف محبوب است
برای تو و برای همه کس،
و نامه محبوبْ محبوب است
اگرچه عاشق و محبْ مفاد آن را نداند
و با این انگیزه حبّ محبوب
که کمال مطلوب است به سراغت آید
و شاید دستت گیرد.
ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه اینکه
قرآن کتاب ما است به سجده رویم
از عهده برنیامده‌ایم.
صحیفه امام جلد۱۶ صفحه۲۱۱
.........................
امام المسلمین
امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):
"با قرآن باید عجین شد؛
مفاهیم قرآنی مفاهیمی است برای زندگی؛
فقط معلومات نیست گاهی انسان
معلومات قرآنی اش خوب است
اما از قرآن در زندگی او هیچ اثری نیست!..
همانطور که ازیکی از زوجات مکرمه‌ی پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
وقتی درباره‌ی اخلاق پیغمبر پرسیدند،
ایشان در جواب گفتند که«کان خلقه القرآن»
اخلاق او قرآن بود؛
یعنی قرآن مجسم بود.
این باید درجامعه‌ی ما تحقق پیداکند"
............................
سؤالی از محضر مبارک
حضرت آیت الله العظمی بهجت
(رضوان الله تعالی علیه)
*کسی است که می‌گوید
علاقه‌ای به خواندن قرآن ندارم،چه‌کارکنم؟
جواب:زیاد صلوات بفرستد؛
علاقه دارد یا ندارد؟
صلوات بفرستد،همان هدایتش می کند.
...........................
علامه حسن زاده آملی(رضوان الله تعالی علیه):
آقا! ذکر می­خواهید، یکی از اسماء قرآن
ذکر است، ذکر همان قرآن است
البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معیّن دارید، برای قرآن هم همینطورباشد،
یک درس را قرآن قراردهید،
درپیشگاهش به درس بنشینید؛
استاد هم خدا باشد.
صراط سلوک/ ص 34

۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جرعه جرعه معرفت پای درس قرآن کریم» ثبت شده است

قال مولانا ابوجعفر محمّد بن‌ علی التقی الجواد علیهماالسّلام: «مَنْ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ» «هر کس به گوینده‌ای گوش فرادهد پس به تحقیق او را عبادت کرده است. پس اگر آن ناطق از طرف خدا سخن بگوید شنونده خدا را پرستیده و اگر آن ناطق از زبان ابلیس سخن گوید شنونده ابلیس را عبادت کرده است.» پس ما باید دقت کنیم که به سخن چه کسی گوش فرامی‌دهیم. خواندن کتاب هم همین حکم را دارد. زیرا خواندن کتاب هم گوش دادن به یک سخن است و به اصطلاح وجودِ کتبی همان سخن است. باید بدانیم که کتابی که می‌خواهیم بخوانیم از زبان چه کسی است؟ اگر نویسنده از طرف خداست و سخن حق می‌گوید خواندن ما عبادت می‌شود و اگر از طرف شیطان است گوش دادن و مطالعه ما شیطان‌پرستی می‌شود. این رهنمودی است که معیاری را برای گوش دادن به سخن دیگران یا مطالعه افکار دیگران به ما نشان می‌دهد.

ممکن است سؤال شود: در جایی که نمی‌دانیم گوینده از طرف خداست یا شیطان چه کنیم؟ در پاسخ گفته می‌شود: در این مواقع احتیاط کردن و پرهیز از امور مشکوک بهتر است (الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَة). مسلّم است که باید فکر خویش را در برابر مشکوکات کنترل کرد تا چه رسد به آن مواردی که غلط و باطل بودن آن قطعی است....

بار دیگر روایت را مرور می‌کنیم. بر اساس این نقل حضرت می‌فرماید: مَنْ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ؛ «کسی که به ناطقی گوش فرادهد به تحقیق او را عبادت کرده است.» قبل از هر چیز شما باید روی این نکته فکر کنید که امام معصوم درباره گوش فرادادن به یک سخن چه‌قدر سخت گرفته‌اند تا جایی که می‌فرماید گوش دادن به سخن یک گوینده، پرستش اوست. آیا مقصود این است که انسان به سخن هر کسی گوش فرادهد واقعا پرستش آن گوینده محسوب می‌شود، یا این‌که امام علیه‌السّلام در مقام بیان اطلاق نیست بلکه می‌خواهد بگوید چنین توانی در سخن هست که یک کسی را از کفر به ایمان یا از ایمان به کفر بکشاند، و در اصطلاح امروزی این پتانسیل در صحبت، مکالمه، گفت‌وگو و دیالوگ وجود دارد؛ نه این‌که هر کسی هر سخنی گفت و دیگری شنید، شنونده گوینده را پرستش کرده است، و اگر به چند گوینده گوش فرادهد چند معبود داشته و مشرک خواهد بود. این کلام می‌خواهد به ما هشدار دهد که مراقب باشید گوش فرادادن به یک سخن ممکن است شما را به کفر بکشاند و این حقیقتی است که تجربه آن را زیاد نشان داده است.

بنده شخصا مواردی را سراغ دارم که اگر بگویم شاید شما تعجب کنید ولی چنین حقیقتی هست و انسان گاه چنان تحت تأثیر یک افکاری قرار می‌گیرد که شاید پیش از این تأثیر خودش هم باور نمی‌کرد چنین تأثیری را بپذیرد. ولی سخن می‌تواند چنین اثری داشته باشد. مطالعه کتاب‌های مضر می‌تواند مؤمنی را کافر، منکر خدا و منکر دین کند؛ می‌تواند فردِ انقلابی را ضد انقلاب کند. مَنْ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ؛ در حقیقت می‌خواهد بفرماید: مراقب باشید! شما در معرض پرستش هستید. ممکن است کار شما به آن‌جا برسد که پرستش‌گر غیر خدا شوید. حضرت در ادامه می‌فرماید: وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیس‏‏؛ «و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید به تحقیق ابلیس را پرستش کرده است.»

شاید به نظر ما این‌گونه تعابیر قدری شاعرانه به نظر آید و از خود بپرسیم سخن گفتن از زبان ابلیس به چه معناست؟ ما که نمی‌دانیم ابلیس به چه زبانی سخن می‌گوید. اصلا زبان ابلیس تا چه اندازه در ما اثر دارد؟ نفوذ شیطان خود یکی از مسائلی است که شاید اهمیت پرداختن به آن کمتر از اهمیت برخی از فروع فقهی نباشد. قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ کَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَ الْجِنِّ»(1) «این چنین براى هر پیامبرى دشمنى از شیطان‌هاى انس و جن گماشتیم‏.» این آیه قرآن است که می‌فرماید: ما برای هر پیغمبری دشمنی قرار دادیم. آن دشمن کیست؟ تنها یک نفر نیست، بلکه دشمن هر پیغمبری، یک عده از شیاطین هستند. در این آیه شریفه ابتدا از شیاطینی انسانی نام می‌برد و بعد شیاطینی از جنس جنّ که ابزار کارشان سخن‌های تزیین شده و قشنگ است؛ سخنانی زیبا، اصطلاحاتی جدید، ترکیبات جدید ادبی، اشعار نو و کهنه، حرف‌‌هایی نوساخته و پرداخته؛ حرف‌های قشنگی که انسان طبیعتا دوست دارد آن‌ها را بشنود. خلاصه زُخْرُفَ الْقَوْلِ؛ «سخنان آراسته». بعد می‌فرماید: «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ »؛ «واگر پروردگار تو می‌خواست آن‌ها چنین نمی‌کردند.»
این اراده خداست. خدا می‌خواهد زمینه برای انتخاب و امتحان فراهم شود. بعد می‌فرماید:
«وَ لِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ»(2) «تا دل‌هاى کسانى که به آخرت ایمان نمى‏آورند به آن [سخنان‏] بگراید.»

در روایت پیش‌گفته آمده بود: مَنْ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏؛ « کسی که به گوینده‌ای گوش فرا داد.» اما تعبیر قرآن متفاوت است. قرآن می‌فرماید: «وَ لِتَصْغَىٰ إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند به این سخنان دل می‌دهند نه این‌که به آن‌ها گوش می‌دهند. اشکال اصلی هم این است که در وجود جهان آخرت شبهه دارند. مهم‌ترین مسأله‌ای که انسان را به دام شیاطین می‌اندازد تردید در مسائل اخروی است. تردیدهایی از این قبیل که آیا واقعا آخرتی با این اوصافی که قرآن می‌گوید وجود دارد؟ واقعا ما تا ابد باقی خواهیم ماند؟ واقعا جهنمی آن چنان خطرناک وجود دارد؟ همین شبهه‌هاست که شیطان آرام آرام در ذهن جوان ایجاد می‌کند و به همین خاطر باید نسبت به این مسائل بیشتر اهتمام داشته باشیم. البته ابتدا باید خودمان ایمان‌مان را تقویت کنیم...
"حضرت علامه مصباح یزدی(حفظه الله تعالی)

*********************

(1) «وَ کَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا 

وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ  فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ» ﴿١١٢﴾

آیه شریفه 112 - سوره مبارکه انعام


(2) «وَ لِتَصْغَىٰ إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ» ﴿١١٣﴾

آیه شریفه 113 - سوره مبارکه انعام

********************

قال مولانا ابوجعفر محمّد بن‌ علی التقی الجواد علیهماالسّلام:

«مَنْ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ

وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ»

تحف العقول عن آل الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، جامعه مدرسین، ص456


مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ

عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ:

«الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَةِ

وَ تَرْکُکَ حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ»
اصول کافى جلد 1 صفحه: 63 روایة: 9
********************

منبع

(با کمی تلخیص)

یکی از علمای تبریز سید بزرگواری در نجف اشرف می گوید:
در مسجد سهله بعد از زیارت مقام حضرت حجة عجل الله تعالی فرجه الشرف در قلبم افتاد که اگر فردی از برادران عامه به من بگوید: دلیل بر عمر حضرت از قرآن چه دارید و کدام آیه دلالت بر طول عمر حضرت دارد یا امکان طول عمر از آن استفاده می شود چه جواب بگویم، هر چه فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید به همین حال خوابم برد در عالم رویا دیدم در مسجد کوفه هستم و پرده ای کشیده شد که در عقب آن پرده حضرت حجة علیه السلام تشریف دارند، شخصی که آنجا بود به عنوان پیشکار و دربان آقا دو نفر را خدمت حضرت برد که آقا را زیارت کردند، نوبت به من رسید همین که پرده را بلند کردم چشم آن حضرت به من افتاد بدون تامل فرمود: «وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ﴿١٣٩﴾ و دنباله آیه را قرائت فرمود تا رسید به «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ» ﴿١٤٢﴾ «فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ» ﴿١٤٣﴾
«لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ﴿١٤٤﴾. (1)
اگر یونس از تسبیح کندگان نمی بود در شکم ماهی تا روز قیامت درنگ می کرد.
با شنیدن آیه از خواب پریدم دیدم اشکالم بر طرف شد، خدائی که می تواند یونس را در شکم ماهی بدون غذا و طعام و هوا تا روز قیامت زنده بدارد، حضرت حجة علیه السلام را نیز در روی زمین تا وقت ظهورش که از قیامت چندین مرحله کمتر است می تواند زنده نگه دارد.
در کتاب جنّتان مدهامّتان مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی از شیخ اسماعیل تبریزی در مکتوبی برای ایشان می نویسد که ثقه ای از آن عالم در نجف داستان فوق را نقل کرد. (2)

********************

(1) «وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» ﴿١٣٩﴾ «إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» ﴿١٤٠﴾

«فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ» ﴿١٤١﴾ «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ» ﴿١٤٢﴾

«فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ» ﴿١٤٣﴾  «لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» ﴿١٤٤﴾

آیات شریفه 139 - 144  سوره مبارکه صافّات


(2) نقل از کتاب «حکومت عدل گستر»، حیدری کاشانی ص 129.

*******************

منبع:

کتاب مردان علم در میدان عمل جلد 7
نویسنده: سید نعمت الله حسینی

(با تلخیص جزئی)

امام المسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(روحی له الفداء و حفظه الله تعالی):
"قرآن درس است، قرآن موعظه است؛
ما همه به موعظه احتیاج داریم.
موعظه معنایش این نیست که چیزی را که انسان نمی‌داند، همیشه به آدم بگویند؛
گاهی چیزهایی است که ما می‌‌دانیم، اما
در شنیدن اثری است که در دانستن نیست؛
باید بشنویم و قرآن به ما می‌‌شنواند.
«موعظة من ربّکم»(1)
تعبیر وعظ و موعظه در قرآن مکرر به کار رفته است. قرآن موعظه است.
"
بیانات ‌در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم‌
۱۳۸۷/۰۳/۲۱

**********
(1) «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ» ﴿٥٧
آیه شریفه 57 - سوره مبارکه یونس
اى مردم! به راستى براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‌اى آمده است
و شفایى براى آنچه در دل‌هاست و هدایت و رحمتى براى مؤمنان
.
(ترجمه استاد بهرام پور(دامت برکاته))

علامه سیّد رضا صدر(اعلی الله تعالی مقامه الشّریف):

آهسته سخن گفتن و با نرمی گفتگو کردن از بهترین ادب و از نشانهای انسانیّت است،

قرآن مجید مسلمانان را به این خصلت عالی میخواند:

در سوره لقمان می گوید: «وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ»

در سوره اعراف می گوید:

«وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَ لَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ»

خدا را از روی تضرّع و خشوع و پست تر از گفتار بلند؛ در بامدادان و شامگاهان بیاد آور.

و از غافلین مباش.

آهسته سخن گفتن بر وقار و سکینه می افزاید؛ و نفوذ سخن را در مغز شنونده مستحکم میکند.

آهسته سخن گفتن نشانه آرامش روانی است.

آهسته سخن گفتن نشانه تسلّط بر اعصاب و قدرت روح است.

آهسته سخن گفتن، از بزرگ، عظمتی است فوق العاده، و از کوچک، ادبی زیبا و جالب.

حاجتمند اگر حاجت خود را به آهستگی بیان کند

انجام تقاضایش نزدیکتر و مقصودش عملی تر خواهد بود.

همان طوریکه فریاد از نشانه های خشم است،

آهستگی در سخن، از نشانه های مهر و خوشنودی است.

مسلمان باید این دستور بزرگ قرآن را بکار بندد و در برابر دگران نمونه ای از ادب و انسانیّت باشد

و با این روش عملی قرآن را بجهانیان معرّفی کند.

خوشا بحال مسلمانیکه سعادت و توفیق معرفی قرآن نصیبش شود.


منبع:

کتاب تفسیر سورهٔ حجرات، ص47 و 48، از انتشارات کتابخانه صدر

(این کتاب شریف رو ظاهرا مؤسّسه بوستان کتاب هم چاپ کرده است)

********

«وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ» ﴿١٩

آیه شریفه 19 - سوره مبارکه لقمان


«وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَ لَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ» ﴿٢٠٥

آیه شریفه 205 - سوره مبارکه اعراف

"قرآن در دو جا اشاره میکند به انحطاط ملّتهایی که اوّل ایمان آوردند،
بعد در نسل بعد دچار انحطاط شدند.
یک جا در سوره‌ی مریم است که میفرماید:
«فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا»(1)
یعنی اوّلی‌ها مبارزه کردند و ایمان آوردند،
منتها بعد -معنای «خَلْف» با سکون لام، با «خَلَف» با فتحه‌ی لام، ضدّ هم است؛
«خَلْف» یعنی بازمانده‌ی بد، «خَلَف» یعنی بازمانده‌ی خوب؛
اینجا میگوید: «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ»- بازمانده‌های بدی روی کار آمدند که «اَضاعُوا الصَّلوة»؛
اوّلین کارشان این بود که نماز را ضایع کردند؛
«وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات» دنبال شهوات رفتند، دنبال شهوات شخصی رفتند؛
«فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا» این دو عامل -عامل ضایع کردن نماز و دنباله‌روی از شهوات-
این نیروهایی را که باید در مقام جهاد و مبارزه ایستادگی کنند
و این ایستادگی قطعاً به پیروزی منتهی خواهد شد،اینها را تضعیف میکند؛ اینها را پوک میکند.
اینکه بنده درباره‌ی [عدم] اختلاطهای دانشجویی این‌همه تأکید کردم و چندین بار گفتم
-که باز شنیدم متأسّفانه وجود دارد، حالا هم یکی از برادرها اینجا گفتند،
بنده هم گزارشهایی دارم و مسئولین دانشگاه‌ها باید جواب بدهند- به‌خاطر این است.
دانشجو نیروی مورد امید یک کشور است، دانشجو است که میتواند در مقابل مشکلات بِایستد؛
دانشجو، هم جوان است، هم عالم است؛ او است که فردای کشور را باید اداره بکند،
او است که باید آگاه باشد تا سنگر ایستادگی را در مقابل زیاده‌خواهان و فرصت‌طلبان
و دیگران تقویت بکند، این باید محکم باشد؛ اگر «وَ اتَّبَعُوا الشَهَوات» شد، نمیتواند.
بنده آدم خشکه‌مقدّسی نیستم که خیال کنند بنده از روی خشکه‌مقدّسی یک حرفی میزنم؛
نخیر، مسئله این است: اختلاط دو جنس از نظر اسلام یک چیز مطلوبی نیست.
 بله، در جلسات رسمی اشکالی ندارد، زن باشد، مرد باشد، بنشینند، بحث کنند؛
مجلس شورای اسلامی، مجلس مذاکره، مجلس مشورت
امّا در محیطهایی که این اختلاطها حدومرزی ندارد، اینها ضرر میزند، دلها را خراب میکند.
در یک جای دیگر همین موضوع در سوره‌ی اعراف [آمده]:
«فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ وَرِثُوا الکِتابَ یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی»(2)
[یعنی] یک‌بار دیگر این «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ» در قرآن تکرار شده
و در دو جا آمده، این جای دوّمی است.
«وَرِثُوا الکِتابَ» حقایق را به دست گرفتند منتها جذب دنیاطلبی شدند،
«یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی»"
"امام المسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(روحی له الفداء و حفظه الله تعالی)
*************************
(1) «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا» ﴿٥٩
آیه شریفه 59 - سوره مبارکه مریم

(2) «
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَىٰ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا
وَ إِن یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِم مِّیثَاقُ الْکِتَابِ أَن لَّا یَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ
وَ دَرَسُوا مَا فِیهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»
﴿١٦٩

آیه شریفه 169 - سوره مبارکه اعراف
************************
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان
۱۳۹۵/۰۴/۱۲

"...«طوبی! لمن أخلص‏ لله‏ علمه و عمله و حبه و بغضه و أخذه و ترکه و کلامه و صمته»
(غررالحکم/ص197)
...خوشا به حال کسی که علمش، عملش، محبتش، غضبش، گرفتنش، پس دادنش، گفتنش،
سکوتش، فعلش، قولش همه برای خدا باشد.
آخرین جمله این است که «وَ أَخْلِصْ‏ فِی‏ الْوَلاءِ لائِمَّتِکَ الطَّاهِرِینَ (علیهم السّلام)‏»
(مستدرک‏الوسائل/ ج8/ص242)

علاقه که به اهل بیت دارید، بخاطر خدا باشد. یا امام رضا، هفت بار آمدم.
بیست بار زیارت آمدم به من نمی‌دهی!
- طلبی داری؟ امام رضا نوکر شماست؟    
در زیارت افتتاح اگر اشتباه نکنم، نوشته:
خدایا من یک آدم بی ادبی هستم، که وقتی هم نمی‌دهی،
«عاتبتک»(2) تو را عتاب می‌کنم. چرا نمی‌دهی؟
یک پیرزنی بود. از خدا چیزی خواسته بود به او نداده بود. نمی‌دهی؟ نمی‌توانی بدهی؟
خوب از آسمان پایین بیا! این خدا را عزل می‌کرد.
ما امام رضا را که می‌خواهیم برای کمال خودش نمی‌خواهیم. چون مشکل من را می‌خواهم حل کند.
در صحن داشتم می‌رفتم. یک دختری به من گفت: من هرچه به امام رضا می‌گویم، گوش نمی‌دهد.
گفتم: امام رضا هرچه گفته، تو گوش دادی؟...
امام را هم که دوست داریم برای امامتش دوست داشته باشیم.
نه برای اینکه مشکل من را حل کند.
مشکل مرا حل کرد، امام است. حل هم نکرد امام است...
همینکه امام رضا ما را در حرم پذیرفت،
من کجا و امام رضا کجا؟
همین که مرا به حضور پذیرفتی متشکرم!
حضور شما در حرم امام رضا نعمت است.
اگر به کسی گفتند: برو بالا کنار بوعلی سینا بنشین، همین نشستن کنار بوعلی سینا، نعمت است.
ما کنار بوعلی سینا نشستیم، نه آدامسی، نه بستنی، نه پفک نمکی، نه پرتقالی،
بابا اصلاً در کنار بوعلی سینا نشستن خودش ارزش است.
اصلاً خود شیرجه کیف دارد. آقا شما شیرجه رفتی می‌خواستی از استخر چه بیرون بیاوری؟
من نمی‌خواستم چیزی بیرون بیاورم. خود شیرجه ارزش است.
ولو من نمی‌خواهم چیزی از استخر بیرون بیاورم.
خود اینکه بی‌نهایت کوچک دارم با بی‌نهایت بزرگ نماز می‌خوانم، حرف می‌زنم.
گفتگوی کسی که می‌دانی من و شما که هستیم؟
من و شما همان قدرتمندی هستیم که از ترس پشه در پشه‌بند می‌رویم.
همه شما جمع شوید،نه شما خدا به رئیس جمهورها می‌گوید.
می‌گوید: همه مردم کره زمین جمع شوید،
«لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ»(1)
اگر همه مردم جمع شوند خواسته باشند یک مگس خلق کنند، نمی‌توانند.
حالا اگر یک مگس یک چیزی را برداشت و فرار کرد،
همه رئیس جمهورها عقبش بدوند، نمی‌توانند پس بگیرند.
«وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ»
 معنای این آیه این است. همه جمع شوید نمی‌توانید یک مگس خلق کنید.
یک مگس یک چیزی را برداشت فرار کرد، همه قدرتمندان جمع شوند، نمی‌توانند از او بگیرند.
من ضعیف با خدا قوی، «مولای یا مولای انت المولی و أنا العبد، انت العزیز و أنا الذلیل،
 انت العالم و أنا الجاهل، انت القوی و أنا الضعیف، انت الراحم و أنا المرحوم»

این کوچک با بزرگ...
خود دعا، گفتگو با خدا بزرگترین نعمت است.
کنار بوعلی سینا نشستن نعمت است.
ولو آنجا چای و پرتقال نباشد. در جوار بوعلی سینا...
شما الآن همسایه امام رضا هستی. چه می‌خواهید؟
آنان که در جوار رضا آرمیده‌اند کفران نعمت است گر بهشت آرزو کنند..."
استاد قرائتی(دامت برکاته)
***********************
(1) «یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً
 وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ»﴿٧٣

آیه شریفه 73 - سوره مبارکه حج
اى مردم مثلى زده شده است، پس بدان گوش فرا دهید: کسانى را که جز خدا مى‌خوانید،
هرگز مگسى را خلق نتوانند کرد هر چند براى آفریدن آن گرد آیند،
و اگر آن مگس چیزى از آنها برباید نمى‌توانند آن را پس بگیرند.

طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
"ترجمه استاد بهرامپور(دامت برکاته)
**********************
(2)"فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی [عَلَیَ ] عَتَبْتُ بِجَهْلِی عَلَیْکَ وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیْرٌ لِی
لِعِلْمِکَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى [مُؤَمَّلا] کَرِیما أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ یَا رَبِّ...
"
اگر برآورده شدن حاجتم تأخیر افتاد، از روی نادانى بر تو عتاب ورزیدم،
با آنکه شاید به تأخیر افتادن روا شدن حاجتم برایم بهتر باشد،
چه تو به سرانجام امور آگاهى،
پس هیچ مولاى کریمى را بر بنده پستى، شکیباتر از تو بر خود ندیدم، اى پروردگار من..."
(ترجمه ضمنی)
*********************
منبع

امام المسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(روحی له الفداء و حفظه الله تعالی):
"من توصیه میکنم به جوانهای عزیزمان و جوانهای دانشجو که به مسائل تقوای شخصی، پرهیزکاریِ شخصی، پاکدامنیِ شخصی اهمّیّت بدهید، بپردازید؛ حتماً تلاوت قرآن را روزانه فراموش نکنید -ولو یک صفحه، ولو نیم صفحه- قرآن را هر روز بخوانید، با قرآن ارتباطتتان را برقرار کنید. این دعاها مضامین فوق‌العاده‌ای دارد، این دعاها رشته‌ی ارتباط شما را با خدای متعال مستحکم مینکد، این اصل قضیّه است. اینکه دیدید امام بزرگوار ما ایستاد؛ خب، امام اوّل کار تنها بود، بعدها مردم آمدند، بعدها خواص آمدند و توده‌ی مردم آمدند؛ از همان اوّل که تنها بود محکم ایستاد، تا آخر هم میگفت که اگر همه هم پشت به من بکنند من این راه را خواهم رفت، خدا به پیغمبرش هم میفرماید که اگر تو تنها هم بودی باید بروی جهاد؛ تک و تنها هم بودی باید بروی جهاد؛
البتّه «حَرِّضِ المُؤمِنینَ  عَلَی القِتالِ»(۱) به دیگران هم بگو امّا اگر تنها هم ماندی باید بروی؛ این به‌خاطر ایمان است، وقتی ایمان در کسی قوی شد تنها هم بماند میرود. آن‌وقت این مشکلاتی که حالا گوشه کنار پیدا میشود که یکی طعنه‌ای میزند، یکی یک حرفی میگوید، یکی یک مخالفتی میکند، اینها دیگر در سر راه، مانع به حساب نمی‌آید.
قرآن را حتماً بخوانید، دعاها را بخوانید، به صحیفه‌ی سجّادیّه اهمّیّت بدهید.
در صحیفه‌ی سجّادیّه دعای پنجم خیلی مهم است؛
دعاهای صحیفه همه‌اش خوب است امّا من اگر بخواهم توصیه کنم،
دعای پنجم و دعای بیستم که معروف به دعای مکارم‌الاخلاق [است را میگویم].

اینها همه‌اش ترجمه هم شده؛
خوشبختانه ترجمه‌های خوبی هم امروز از صحیفه‌ی سجّادیّه در اختیار است؛
دعای بیست‌ویکم هم همین‌جور است.
این دعاها پُر از مطالبی است که دلهای شما را قرص میکند،
گام شما را محکم میکند و میتوانید حرکت بکنید..."

********************

1)«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ

وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ»﴿٦٥

آیه شریفه 65 - سوره مبارکه انفال

*********************

بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان
۱۳۹۵/۰۴/۱۲

قرآن می‌گوید که اگر برای دنیا کار کردید، امتیازاتی دارد. امتیازات کار خدایی:
اوّل اینکه کارمان ابدی می‌ماند. هر چه رنگ خدا باشد. در قرآن یک آیه داریم که می‌گوید:
«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»(1) «صِبْغَةَ»، یعنی رنگ. صباغ یعنی رنگرز. «صِبْغَةَ اللَّهِ» یعنی رنگ خدا. اگر کاری رنگ خدایی داشت، ماندگار است. شما هزار بار، صدهزار بار، پنج هزار بار با کم و زیادش خندیده‌اید. ولی این‌ها هیچکدام عبادت نیست. اما یک وقت دختر شما نه ساله شده است. امسال اولین سالی است که روزه گرفته است. می‌گویی: عزیزم! بارک الله! این خنده‌ای که می‌کنیم، برای این که یک کسی نماز می‌خواند، یک کسی حجابش خوب است، این لبخندش چون رنگ خدایی دارد، این لبخند می‌ماند. میلیون‌ها بار خندیدید، همه‌اش پرید. آن خنده‌ای که رنگ خدایی داشته باشد می‌ماند. «صِبْغَةَ اللَّهِ» اخلاص کارهای شما را باقی می‌کند. رضای خالق را می‌گیرید، اگر اخلاص نباشد، رضای مخلوق را می‌گیرید. رضای خالق کجا و رضای مخلوق کجا؟ مردم اگر خوششان بیاید یا سوت می‌کشند، یا کف می‌زنند، یا صلوات می‌فرستند. خدا اگر راضی باشد به شما بهشت را می‌دهد. خدا جنس کم را هم می‌خرد. مردم جنس کم را نمی‌خرند. اگر خانم گفت: دو کیلو انگور بخر و شما رفتی و یک سیر انگور خریدی، یک نگاهی به تو می‌کند و می‌گوید: تو هم مرد شده‌ای؟ ولی خدا یک خوشه که هیچ، یک دانه انگور را هم قبول می‌کند. آیه‌ای که خدا یک دانه‌ی انگور را هم قبول می‌کند، این است: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ...» قاری: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»(2) وزن یک ذره کار بکنی، خدا می‌گیرد. خلق جنس کم را نمی‌خرد. اگر مهمانش کردی و نان خالی مقابلش گذاشتی، دیگر هفته‌ی بعد مهمانی نمی‌آید. خلق جنس کم را نمی‌خرد، خدا جنس کم را هم می‌خرد.
خدا جنس معیوب را هم می‌خرد. امام نماز می‌خواند، می‌گوید خدایا نماز خواندم. اگر عیبی هم دارد، با عیب‌هایش با هم بردار. قرآن نیست. این که می‌خوانم دعا است. «ان کان فى رکوعها او سجودها خلل او نقص» من نماز خواندم، اما اگر رکوع و سجودش دست و پا شکسته است، با عیب‌هایش بردار، درهم بردار. جنس کم را هم می‌خرد. مردم هم جنس کم نمی‌خرند، هم وقتی که می‌خرند،‌ با یک کف و سوت قصه تمام می‌شود. مردم سر آدم منّت می‌گذارند. مردم گاهی به آدم می‌بخشند، بعد پشیمان می‌شوند. اگر برای خدا کار کنیم، از هر نوع دلهره‌ای در آینده در امان هستیم. قرآن بارها گفته است: «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ...» قاری: «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏» ما کارهایمان باید رنگ داشته باشد. بالاخره هر کاری که می‌کنیم به یک دلیلی باشد. انگیزه‌ات چیست؟‌ هوس خودت است؟ هوس‌ها می‌پرد. هوس مردم است؟ مردم می‌پرند. حتی به جمع شدن دور آدم، نباید مغرور شود. یکی از علما به من گفت آقای قرائتی! اگر در تلویزیون پیدایت شد، و مردم ایران نشستند و نگاه کردند، یک بار گول نخوری؟ یک میمون هم برقصد مردم نگاهش می‌کنند. قرائتی سخنرانی کند، یا میمون برقصد. نگاه مردم هم چیز مهمی نیست. بنده الان سخنرانی می‌کنم در صحن جامع چند هزار نفر نشسته‌اند. اگر فردا بگویند: قرائتی را به خاطر فلان خلاف در صحن جامع می‌خواهیم اعدام کنیم، ده برابر این جمعیت امشب آدم جمع می‌شود. جمع شدن در صحن جامع دلیل بر این نیست که من آدم خوبی هستم. فردا من را اعدام هم کنند، همین مقدار آدم جمع می‌شود.
یعنی بنشینیم و فکر کنیم و ببینیم که عمرمان را با چه کسی معامله می‌کنیم.
خدا مطهری را رحمت کند. زمان شاه کاشان آمده بود. من خدمتش بودم، گفت: این دعا برای ماه رجب است. اما تو خیلی بخوان. هر روز بخوان. دعا این است: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیْرِکَ» باختند آن‌هایی که با غیرخدا معامله کردند. «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ» (صحیفه سجادیه، دعای46)

"استاد قرائتی(دامت برکاته)

********************

(1) «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» ﴿١٣٨

آیه شریفه 138 - سوره مبارکه بقرة


(2) «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ» ﴿٧﴾

آیه شریفه 7 - سوره مبارکه زلزلة

*******************

منبع

امام المسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(روحی له الفداء و حفظه الله تعالی):

برادران و خواهران عزیز! من این حرف را شاید با کم‌ و زیاد دَه‌ها بار گفته‌ام، باز هم تکرار میکنم:
ما هرجا به انقلاب تکیه کردیم، به روحیّه‌ی انقلابی تکیه کردیم، پیش رفتیم؛
هرجا از ارزشها کوتاه آمدیم، انقلاب را ندیده گرفتیم،
از این گوشه‌اش زدیم، از آن گوشه‌اش زدیم، تأویل و توجیه کردیم،
برای خوشایند عناصر استکبار که دشمنان اصلی اسلام و دشمنان اصلی این نظامند،
مدام حرف را جویدیم، حرف را خوردیم، عقب ماندیم
؛ قضیّه این‌جوری است.
راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّه‌ی انقلابی و احیاء روحیّه‌ی مجاهدت است.

مجاهدت، میدانهای فراوانی دارد؛ البتّه همه‌ی میدانهای مجاهدت هم خطر دارد.
شهدای هسته‌ای را ببینید! در میدان علم کار کردند امّا مورد تعرّض دشمن قرار گرفتند؛
[این‌] جهاد است.«فَضََّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجرًا عَظیمًا»(1)
خب، [اینکه‌] خدای متعال برای مجاهدین فضیلت قائل شده است،
برای مجاهدت رتبه قائل شده است، برای همین است.
ما مگر چقدر در این دنیا عمر میکنیم؟
میلیاردها سال قبل و بعد ما این دنیا عمر دارد، از این میلیاردها [سال‌]،
پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سالش نصیب من و شما است؛
در این مدّت باید از فرصت استفاده کنیم،
خودمان را برای زندگی واقعی‌ای که «اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوان»(2) است، آماده کنیم.
در این فاصله، بعضی‌ها مجاهدت میکنند و این مجاهدت، آنها را به مقامات عالی میرساند؛
نه‌فقط آخرت خودشان را درست میکنند،
دنیای دیگران را هم میسازند و تقویت میکنند و به وجود می‌آورند.
آن‌وقت این مالِ مجاهدت است؛ مال شهدا: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا»،
اینها مرده نیستند،
«...بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» ﴿١٦٩
«فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ
أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»
(3)
قضیّه این‌جوری است؛ این کلام خدا است، مژده‌ی خدا است که میگوید اینها زنده‌اند، پیش خدایند،
مورد لطف الهی‌اند، مورد رزق الهی‌اند، خرسندند، خوشحالند؛
به من و شما هم پیغام میدهند و میگویند که بدانید اگر از این راه بیایید،
در این سرمنزل نه غم هست، نه نگرانی؛ نه ترس هست، و نه حزن؛ «اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»؛
راه این است. راه را درست رفتند، صحیح رفتند، درست حرکت کردند.

*******************

1) «لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً  وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ
وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»

سوره‌ی مبارکه نساء،آیه‌ی شریفه 95

2) «وَ مَا هَـٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ  وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ  لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»
سوره‌ی مبارکه عنکبوت، آیه‌ی شریفه 64

3) «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا  بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» ﴿١٦٩
«فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ
أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»
﴿١٧٠

سوره‌ی مبارکه آل‌عمران، آیات شریفه ۱۶۹ و ۱۷۰
*******************
بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
۱۳۹۵/۰۴/۰۵

استاد قرائتی(دامت برکاته):
یک خانمی در جلسه عروسی نشسته، یک آقایی در جلسه عروسی نشسته،
می‌گوید: بلند شو نماز بخوانیم. می‌گوید: آخر زشت است.
زشت است چیست؟ بلند شو نماز بخوان.
آخر همه خواهند گفت: اِ... بگویند.
علامت اخلاص این است که وقتی حق بود از هیچکس خجالت نکشد.
«وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏»
(سوره مبارکه مائده/آیه شریفه 54)
****************************
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ
أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ
وَ لَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ  ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ  وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
»

(سوره مبارکه مائده/آیه شریفه 54)

منبع