آیت الله العظمی قرهی(حفظه الله تعالی):
کلّ مبانی کامل ذوالجلال و الاکرام در قرآن تبیین شده است.
در حقیقت آنچه به همه انبیاء و پیامبران اولوالعزم مرحمت کرد، اکمل آن در قرآن است.
کلّ قرآن ختم است در سوره حمد و در سوره حمد آیه ای است
که تمام راه بشر را تبیین می فرماید:
«اهدنا الصراط المستقیم».
صراط مستقیم، تبیین راه بشر است. تنها راهی که انسان را به مقام قرب به حقّ می رساند،
صراط مستقیم است.خود صراط به عنوان اسّ و اساس برای گذر از همه مطالب و
نهایتاً ورود به عرش برین و جنّت المأوی است.لذا اصطلاحاً تبیین می کنند
انسان باید از پل صراط بگذرد و در این صورت به جایگاه امن الهی ورود پیدا
می کند.
صراط یعنی معرفت حضرت حقّ
تمام اعمالی که انسان در دنیا برای قرب الی الله انجام می داد تا نهایتش به
جنّت المأوی برسد، همه این ها در صراط است.تا ورود به صراط دنیا نداشته
باشد، صراط آخرت برای او نخواهد بود.
عدّه ای از پل صراط رد نمی شوند و به جهنم می افتند که مهم در این امر، همان صراط دنیاست.
حضرت صادق القول و الفعل(علیه السّلام) در بیان این که صراط چیست، می فرمایند:
«هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[1] صراط، راهی است برای معرفت ذوالجلال و الاکرام.
اصل در مبانی عرفان، معرفت است که بیان می شود:
عارف، آن کسی است که به معرفت الله رسیده است.
اولیاء الهی بیان می کنند: از «لله» تا «الیه راجعون» است و معرفت حقیقی
این است که انسان بداند «لله» است و نهایتاً به «الیه راجعون» می رسد.
آن کس که می خواهد از صراط عقبی بگذرد، باید در دنیا معرفت کسب کند.
صراط دنیا یعنی امام مفروض الطاعة
لذا حضرت در ادامه می فرمایند: «وَ هُمَا صِرَاطَانِ
صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ
الَّذِی فِی الدُّنْیَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ».
صراط در دنیا یعنی انسان مطیع محض امامی گردد که اطاعتش فرض است.
صراط المستقیم یعنی صراط المولانا امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(علیه السّلام)؛چون آن امام مفروض الطاعه است.
حبّ و اطاعت
حبِّ تنها کافی نیست. گرچه فرمودند:«هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب»[2] امّا حبّی به حقیقت حبّ است که نهایتش به طاعت بیانجامد.قاعده این است که هر گاه حبّ کسی را در دل داشته باشی، مطیع او می گردی.
حضرت در ادامه می فرمایند: «مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ».لذا شناخت در دنیا شرط اطاعت است. تا انسان نشناسد، مطیع نمی گردد.
حبّ حقیقی، معرفت می آورد و قلب عارف حقیقی، مرکز حبّ است.
اصلاً لطیف ترین روح در عالم خلقت متعلّق به عرفاست.
بیشترین عشق و حبّ در دل عرفای عالم است.
آن ها فغان ها و ناله ها در تنهایی های خود دارند و برای آن کسی که منحرف است دعا می کنند
و از خدا می خواهند برگردد.این قدر دلسوز بندگان خدا هستند.
لذا اگر کسی امام مفروض الطاعة را شناخت و به هدایت او اقتدا کرد،این شخص
طبعاً از پل صراطی هم که در آخرت است و آن پلی است که بر روی جهنّم گذاشته
اند،
می گذرد.مسائل عبادی، الگوی عملی برای اطاعت از امام است.
به عنوان مثال حتّی در نماز جماعت نیز بیان شده که باید مطیع امام جماعت
باشید و زودتر از او به رکوع و سجود نروید.خصوصیت امام که دلسوز عالم و
دلسوز بندگان خدا است،این است که انسان ها را به امر خدا هدایت می کند،
«و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا».
**********
«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»
(سوره مبارکه فاتحة الکتاب/آیه شریفه 6)
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»
آیه شریفه 73 - سوره مبارکه انبیاء
**********
[1]سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی الدُّنْیَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ.
معانی الأخبار، ص 32
(میزان الحکمه، ج 2، ص 944)
*********
منبع (با تلخیص)